۱۳۹۶ تیر ۶, سه‌شنبه

داستانی نشدنی اما دیدنی


نظری به فیلم غزل، روایت مسعود کیمیایی از بورخس

لااقل سی سال بود که می‌خواستم این فیلم را ببینم. بالاخره دیدمش. مطلقا ایده‌ای نداشتم اما با اینهمه، انتظار آنچه که دیدم را هم نداشتم.
غزل" ساختهء مسعود کیمیایی با بازی محمدعلی فردین، فرامرز قریبیان و پوری بنایی.  


قبلا چند فیلم از فردین و قریبیان دیده بودم و اصلا بازی‌های‌شان نظرم را جلب نکرده بود. اما اینجا همه چیز متفاوت بود. با این تذکر که هنرپیشه‌ها دوبلور داشتند و هنر بی‌نقص منوچهر اسماعیلی در ادای دیالوگ‌ها مشهود بود، با این‌همه نمی‌شود نگفت که هر دو هنرپیشه خیلی خوب بودند. فردین، همان فردین فیلمفارسی، همان نمایندهء سینمای تجاری و سرهم‌بندی شده ایران، بله همین فردین بازی درخشانی داشت. اصلا باورم نمی‌شد که این همان فردین است
.


هنرنمایی قریبیان بیشتر در سکوت و تنها با نگاه بود. با نگاهش استیصال، درماندگی، خشم و واله‌گی را بسیار خوب، قدرتمند و رسا به نمایش می‌گذاشت.
سینمای پیش از انقلاب به شدت وام‌دار بزرگان تئاتر بود. بزرگانی که با مهاجرت (ناگزیر)شان به سینما، اعتبار و وزنی به بازیگری سینمای ایران دادند. طبیعی است که در این بستر، نقش دیالوگ و ادای آن اهمیتی ویژه پیدا خواهد کرد.
بندرت دیده بودم که در آن دوران کسی بتواند با سکوت صحنه را تسخیر کند. چه عجیب که هیچ کجا نخواندم که از بازی قریبیان در "غزل" بگوید. به باور من (و بر اساس آن‌چه تا کنون از او دیده‌ام) این بازی بهترین دستآورد زندگی هنری اوست
.

 

بخش قابل توجهی از قدرت فیلم به فیلم‌نامهء سهمگینش برمی‌گشت. برگرفته از داستان کوتاهی از خورخه لوئیس بورخس با نام "مزاحم". و هم به دلیل این ریشه، انتظار واقع‌گرایی و باورپذیری داستان در بستر روستایی در ایران، یکسره بی‌معنا و غیرضروری است. 


غزل را باید بدون پیش‌فرض‌هایی هم‌چون آدم‌های واقعی، مناسبات طبیعیِ فیمابین و ارزش عدالت دید.  

کیمیایی به یمن بازی‌های روان سه بازیگر اصلی (سایرین نقش مهمی ندارند)، دوربین شاعرانهء نعمت حقیقی و موسیقی موثر اسفندیار منفردزاده و طی 100 دقیقه این تراژدی را به تصویر می‌کشد. و چه خوب این کار را می‌کند. چرا از این فیلم این‌همه کم گفته شده!
خوشبختانه مدتی است که نسخه‌ای با کیفیت و اصلاح شده در یوتیوب گذاشته شده و می‌شود با خیال راحت دید و شنید. نسخه‌های قدیمی کیفیتی بسیار نامطلوب دارند. این چیزی است که من اتفاقی پیدایش کردم:

https://www.youtube.com/watch?v=z8eEQ6Ac86g

نوشته‌ام را با اشاره‌ای لازم تمام کنم. بورخس "مزاحم" را در چهار صفحه روایت می‌کند. ایجازش، تاثیرش و قدرتش، دیوانه کننده نه، ویران‌کننده است. وقتی روایت خوب کیمیایی را طی یکساعت و سه ربع دیدم بیشتر به اعجاز بورخس پی بردم.

Jorge Luis Borges 1899-1986

.